پسر آدم وصىّ خود در مال خویش باش ، و در آن چنان کن که خواهى پس از تو کنند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :0
کل بازدید :18477
تعداد کل یاداشته ها : 94
04/1/11
5:20 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
ملیحه[3]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پروانه پر

گنجشک پر

کلاغ پر

دلم برای دیدنت همیشه

پر پر


  
  

کجاست آن شورکه به حروف مرده التهاب دهد.

لحن حجاز و آهنگ بوتراب دهد.

غزل غزل به خون  دریای دل خویش نوشته ام

اما، فانوسی نیست تا جواب دهد.

کدام سوار از کدام سو آید

 که به ناله غریقان جواب دهد؟

باشد تا طلوعی دگر باره شود .

شاید که

شاید که این جمعه به ساحل دیدارش برسم و جواب دهد.


  
  

گر بساط می و معشوق نباشد به میان

به چه امید توان سحر از جا برخواست.

#

چشمی که تو را د یده بود ای دلبر

پس چون نگرد به روی معشوق دگر

#

در خودم غلطم که من چه نامم

معشوقم و عاشقم کدامم؟

#

عشق چو کامل شود،‌معشوق و عاشق را زهم

می نشاید فرق کرد الا ز روی اعتبار

#

عاشق و معشوق و عشق هر سه بر ما یکی است

در دو جهان هست نیست جز یک دیگر مرا

#

 این عاشقانه‌ها نمی‌دانم از کدام افراد از یاد رفته و در خاک غنوده است.اما قطعا آنچنان آتش عشقی در دلشان شعله کشیده که هنوز شعله ور است.


  
  

بگذار چیزی باشم

اگر نمی توانم همیشه مال تو باشد

اجازه بده گاهی، زمانی از آن تو باشد

و اگر نمی توانم گاهی زمانی از آن تو باشم

بگذار هر وقت که تومی گویی ، کنار تو باشم

اگر نمی توانم دوست خوب پاک تو باشم

اجازه بده ، دوست پست و کثیف تو باشم

اگر نمی توانم عشق راستین تو باشم

بگذار باعث سرگرمی توباشم

اما مرا این طور ترک مکن

بگذار در زندگی تو ، دست کم چیزی باشم.

شعری از شل سیلور استاین. شاعر دیوانه. ترجمه چیستا یثربی


  
  

مرد به زن گفت:دوستت دارم . اگر با   من یکی شدی کارهای بزرگ صورت خواهی داد . بین سایرین سر بلند خواهی شد . اگر جز این باشد آگاه باش که

 پرنده ی وحشی با قفس انس نخواهد گرفت .


  
  

عهد کردم که بدهکار نباشم به کسی
وای از دست محبت که بدهکارم کرد


  
  

شب است و یاد تو مرا پر از ترانه میکند .چه کرده ای که دل تو را چنین بهانه میکند


  
  

در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمی خرند پروانه شدن یعنی تباهی ! (دکتر شریعتی)


  
  

چون خیالت همه شب مونس و دمساز من است شرم دارم شکایت کنم از تنهایی خویش


  
  

از بس که نفس به یاد عشق تو زدم یاد تو به جای نفسم می آید


  
  
<   <<   6   7   8   9   10      >