می ترسم
می ترسم
وقتی سر به سجده می گذارم
وقتی می خواهم آنی لب به تربت مهر بگذارم
می ترسم
آنی یاد تو
یاد مستی لبهای تو بیفتم
من از لبهایم می ترسم
آنها را پنهان می کنم زیر شال گردنم
می ترسم دیگر ی هوس بوییدنشان به سرش بزند
و عطر تو از لبان محو شود
من
می ترسم.